هیئت محبین ابوالفضل العباس (ع) بارچان
------------------------
هیئت محبین ابوالفضل العباس (ع) بارچان
پنج شنبه شب ها بعد از نماز مغرب و عشاء
....

------------------------
هیئت محبین ابوالفضل العباس (ع) بارچان
پنج شنبه شب ها بعد از نماز مغرب و عشاء
....

شهادت امام حسین(ع)و یاران باوفایش بر همه ی مسلمانان تسلیت..
زندگینامه امام حسین(ع) از ولادت تا امامت و شهادت «عاشورا»
نسب امام حسین علیه السلام
رهبر
نهضت عظیم عاشورا از تباری است که نسل در نسل جزو انبیا و اولیای الهی
بوده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در توصیف این خاندان می
فرمایند: «ما اهل بیت از نور آفریده شده ایم و نبوّت در تبار ما تداوم
یافته و شاخ و برگ آن در خاندان ما گسترده شده و میوه و ثمره اش نیز در آن
به ظهور رسیده است و به عنایت خدای عزّوجل هیچ گونه پلیدی و آلودگی در این
تبار راه نیافته است». هم چنین نُه تن از حجت های الهی نیز از نسل امام
حسین علیه السلام اند که آخرین آنها منجی عالم بشریت است که جهان را از عدل
و داد پر خواهد ساخت.
جدّ مادری امام حسین علیه السلام
جدّ
مادری او خاتم انبیاست که از طرف خداوند متعال مشرّف به خطابِ شریفِ
«لَولاکَ لَما خَلَقْتُ الْاَفْلاک؛ اگر تو نبودی عالم هستی را نمی آفریدم»
شده است. آیین و کتاب آسمانی اش جهانی و جاودانی است؛ یعنی پس از او
پیامبری مبعوث نشده و نخواهد شد. او در چهل سالگی به رسالت برگزیده شد و
بعد از 23 سال تبلیغ و ترویج آیین جهانی اسلام، بدنبال تشکیل اوّلین حکومت
اسلامی در 63 سالگی در مدینه منوّره رحلت کرد و برای تداوم هدایت بشر دو
امانت گران قدر از خود به جای گذاشت و تصریح فرمود که «تا مردم به این دو
امانت الهی تمسّک جویند هرگز گم راه نخواهند شد».
پدر بزرگوار امام حسین علیه السلام پدر امام حسین علیه السلام ، علی بن ابی طالب(ع)، نخستین پیرو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از میان مردان است. او از کودکی تحت نظارت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رشد یافت و به پاس ایمان و تقوایش از سوی خداوند متعال به عنوان وصی و خلیفه رسول و حجّت خدا پس از پیامبر اسلام برگزیده شد. وی ده سال قبل از بعثت در روز سیزده رجب و در درون کعبه چشم به جهان گشود. امامت آن حضرت حدود سی سال طول کشید و حدود چهار سال و نه ماه زمام حکومت مردم را به دست گرفت و در صبح نوزدهم رمضان سال چهل هجری در محراب مسجد کوفه، به ضربت شمشیر ابن ملجم مجروح شد و بر اثر این ضربه در روز بیست و یکم رمضان و در سن 63 سالگی به شهادت رسید.
مادر امام حسین علیه السلام
مادر
امام حسین علیه السلام ، دختر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم حضرت
فاطمه زهرا علیهاالسلام است که پدر بزرگوارشان در توصیف او فرمودند: «فاطمه
سرور زنان عالم و نمونه زن کامل و اسوه و الگوی زنان امّت من است». این
بانوی بزرگوار در سحرگاه روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه
مکّرمه چشم به جهان گشود و در سال دوم هجری با امام علی علیه السلام
ازدواج کرد و در سال یازدهم هجری در مدینه منوّره به شهادت رسید. حضرت
فاطمه علیهاالسلام در کمالات به مرتبه ای رسیده بود که خداوند متعال او را
سبب پیوند بین امامت و نبوّت قرار داد و افتخار مادری یازده امام معصوم را
نصیب آن حضرت کرد. با توجّه به ابعاد وجودی مختلف و کمالات والای آن حضرت
برای او القاب و نام های زیادی ذکر شده که از جمله آنهاست: صدیقه، طاهره،
زکیّه، محدّثه، مبارکه، زهرا و مرضیّه.
تولّد امام حسین علیه السلام
امام
حسین علیه السلام در عصر روز پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت در شهر
مدینه چشم به جهان گشود و پس از سال ها پرورش در کلاس نبوّت و امامت در سال
61 ه انقلاب عظیم عاشورا را بنیان گذاشت. اسماء بنت عمیس می گوید: «پس از
به دنیا آمدن دومین فرزند فاطمه علیهاالسلام ، روزی پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله وسلم به خانه علی علیه السلام آمدند و به من فرمودند: پسرم را
نزد من بیاورید. آن گاه من کودک را به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله
وسلم بردم. آن حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و بعد
نوزاد را در آغوش گرفته به نوازشش پرداختند. ناگهان اشک از چشمان پیامبر
صلی الله علیه و آله وسلم جاری شد. وقتی از علت گریه سؤال کردم، رسول خدا
صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: به یاد مصایبی که بعد از من بر این
نوزاد وارد خواهد شد، افتادم. او را گروهی ستمگر به نام دفاع از اسلام به
شهادت می رسانند».
نام گذاری امام حسین علیه السلام
در
فرهنگ اسلامی به مسئله انتخاب نام برای کودک به دلیل آثار معنوی آن و نقش
مهمی که در تکوین شخصیت فرد دارد، توجّه خاصّی شده است. از جمله افتخارات
ائمه اطهار علیه السلام آن است که برخی از نام ها و القاب آنها را خدا و
پیامبر تعیین فرموده اند. در روایتی آمده است که در همان روزهای اوّل تولد
امام حسین علیه السلام ، جبرئیل به حضور پیامبراکرم صلی الله علیه و آله
وسلم رسید و فرمود: «خداوند تبارک و تعالی بر تو سلام می رساند و می
فرماید: از آن جا که علی علیه السلام برای تو همانند هارون برای موسی علیه
السلام است مناسب است که این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون شبیر ـ که در
عربی «حسین» خوانده می شود ـ نام گذاری کنید». به دنبال این پیام الهی
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم به خانه حضرت زهرا علیهاالسلام می
آیند و سؤال می کنند: «آیا برای این نوزاد نامی انتخاب کرده اید؟» علی علیه
السلام می فرمایند: «ما هرگز در این امر بر شما پیشی نمی گیریم». آن گاه
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: «نام او را حسین بگذارید».
القاب امام حسین علیه السلام
با
توجه به ابعاد مختلف شخصیت امام حسین علیه السلام برای آن حضرت القاب
بسیاری ذکر شده که از جمله آنهاست: رشید، طَیِّب، وفیّ، زَکیّ، سعید و
سیّد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم اغلب امام حسین علیه السلام را
با لقب «سَیِّدُ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّه» یعنی سرور جوانان بهشت و
امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن حضرت را با لقب «سَیِّدُالشُهداء» یاد می
کردند. روی هم رفته برای امام حسین علیه السلام حدود 313 نام و لقب در
مجموعه کتاب های سیره ذکر شده است که هر یک از آنها به یکی از کمالات آن
حضرت اشاره دارند. برخی دیگر از القاب و کینه های آن حضرت عبارت است از:
اباعبدالله، اَبوُالاَئِمَه، السِبْطُ الثانی، الامام الثالث، التابِعُ
لِمَرْضاتِ اللّه، و مُبارک.
امامت حضرت حسین علیه السلام
حضرت
حسین بن علی علیه السلام پس از شهادت برادر بزرگوارشان، امام حسن مجتبی
علیه السلام ، امامت امت اسلامی را عهده دار شدند. پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله وسلم در زمان حیاتشان بارها به مسئله امامت آن حضرت تصریح
داشتند؛ از جمله روزی در حضور جمعی، در حالی که به حسین بن علی علیه السلام
اشاره می کردند، خطاب به مردم فرمودند: «این فرزند من امام و پسر امام و
برادر امام و پدر امامان شیعه است که نهمین نفرشان قائم آنهاست که هم نام
من و هم کنیه من است. او زمین را پس از آن که از ستم پر می شود، از داد پر
خواهد ساخت». هم چنین وقتی زمان شهادت امام حسن علیه السلام فرا رسید امام
حسن علیه السلام در حضور اهل بیت علیه السلام فرمودند: «برادرم حسین، من تو
را وصیّ خود قرار دادم و این پیمانی است که از پدر به ما رسیده و او از
جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و او نیز از جانب خداوند آن را
بیان فرموده است».
امام حسین علیه السلام در مکتب پیامبر اکرم(ص)
امام
حسین علیه السلام حدود شش سال و چند ماه از دوران حیات نورانی رسول خدا
صلی الله علیه و آله وسلم را درک کردند و در این مدت همواره از توجهات و
محبت های بی دریغ آن حضرت برخوردار بودند و اوّلین درس های زندگی و
ارزشمندترین فضیلت های اخلاقی را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
آموختند. عالی ترین و صمیمانه ترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر صلی
الله علیه و آله وسلم و امام حسین علیه السلام را می توان در این سخن
نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دید که آن حضرت فرمودند: «حسین
از من است و من از حسینم».
امام حسین علیه السلام در عهد حکومت پدر
در
طول دوره حکومت علی علیه السلام که حدود چهار سال و نه ماه دوام یافت، آن
حضرت با انواع حوادث تلخ روبرو شد که وقوع سه جنگ داخلی بزرگ یعنی جمل،
صفین و نهروان از جمله آنهاست. امام حسین علیه السلام در تمام این حوادث در
صف اوّل یاران علی علیه السلام بودند و برای برطرف ساختن مشکلات سیاسی،
اجتماعی و نظامیِ دولتِ نوپای علوی تلاش می کردند؛ برای مثال در آغاز جنگ
صفّین وقتی سپاه معاویه شریعه فرات را به تصرّف خود درآورد و مانع دست یابی
لشکریان علی علیه السلام به آب شد، سپاهیان آن حضرت در چندین نوبت برای
گشودن آب راه به سپاهیان معاویه حمله کردند، ولی موفق به این کار نشدند.
امام حسین علیه السلام چون آثار اندوه را در چهره پدر دید، همراه عده ای از
سواران به سپاه معاویه حمله کرد و شریعه فرات را از تصرّف آنها خارج و
غبار از چهره پدر برطرف ساخت.
امام حسین در دوره امامت امام حسن علیه السلام
امام
حسن مجتبی علیه السلام پس از شهادت علی علیه السلام در سال چهلم هجری، به
مدت ده سال امامت کردند. در طول این دوران امام حسین علیه السلام همانند
یاری مخلص و سربازی وفادار از آن حضرت پیروی می کردند و در تمام پیشامدها
در کنار برادر بودند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «امام
حسین علیه السلام برای احترام و تجلیل منزلت برادرش امام حسن علیه السلام ،
حتی در راه رفتن هرگز جلوتر از آن حضرت راه نرفت و در سخن گفتن بر او پیشی
نگرفت».
دوره امامت امام حسین علیه السلام به دنبال شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در سال پنجاه هجری، دوره امامت امام حسین علیه السلام شروع شد و تا سال 61 ه ادامه یافت. جامعه اسلامی در این دوره گرفتار حکم رانانی بود که به تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین الهی می پرداختند. امام حسین علیه السلام در فرصت هایی که پیش می آمد، اعمال حکومت را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده امیدوار می ساخت و برای حفظ اساس حکومت اسلامی و جلوگیری از پراکندگی صفوف مسلمانان، در بسیاری از موارد علی رغم مشاهده بسیاری از نارسایی ها دندان به جگر می نهاد و صبر پیشه می کرد. چون نوبت به حکومت یزید رسید و مسئله بیعت او مطرح شد، امام حسین علیه السلام به دلیل شناختی که از شخصیت یزید داشت، به زمامداری او بر جامعه اسلامی راضی نشد و علیه او قیام کرد و در این راه به شهادت رسید.
امام حسین علیه السلام و عاشورا
نهضت
عاشورا به مانند انقلابی بزرگ، با هدف احیای احکام دین و زدودن انواع
انحرافات دینی و سیاسی در سال 61 ه به رهبری حسین بن علی علیه السلام به
وقوع پیوست. آن حضرت وقتی اساس اسلام را در خطر دید، همراه یاران اندک ولی
باایمان خود، به مبارزه با یزید و سپاه سنگ دل او برخاست و کربلا را در روز
دهم محرم سال 61 ه به صحنه درگیری حق و باطل و روز جان بازی و فداکاری در
راه دین و عقیده تبدیل ساخت؛ به گونه ای که دامنه تأثیر آن تا ابدیّت کشیده
شد و چنان در عمق دل ها اثر گذاشت که همه ساله عاشقان حقیقت، دهه محرم و
به ویژه روز عاشورا را روز اظهار ارادت به اسوه جهاد و آزادگی و شهادت قرار
می دهند و به بزرگ داشت خاطره این حادثه مهم تاریخ بشر می پردازند.
دلم مست و لبم مست و سرم مست / بخون ای دل که صبرم رفته از دست
بخون ای دل محرم اومد از راه / بخون اجر تو با عباس بی دست . . .
عرض تسلیت و تعزیت بمناسبت آغاز ایام عزای حسینی
* * *
عشق یعنی آتش افروخته / عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام / دل بریدن ها وحج ناتمام
عشق یعنی غربت نور دوعین / عشق یعنی گریه برقبر حسین
عشق را گویم فقط در یک کلام / یا اباالفضل وحسین و والسلام
* * *
کربلا نشان داد که با شکیب در عطشی کوتاه، میتوان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد . . .
* * *
اس ام اس محرم ۹۲
حسین یعنی زیبایی، مگر می شود با زیبایی همراه و همسایه بود و زیبا نشد.
* * *
اس ام اس تسلیت محرم ۹۲
با آب طلا نام حسین قاب کنید / با نام حسین یادی ازآب کنید
خواهید که سر بلندو جاوید شوید / تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید
( التماس دعا )
* * *
اس ام اس محرم ۹۲
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین . . .
* * *
اس ام اس محرم ۹۲
محرم شد از غم نگاهم گرفت / به سوزانترین اشک، آهم گرفت
شکست در گلو بغض سوزان من و / عطر حسین روح و جانم گرفت . . .
السّلام علیک یا ابا عبد الله . . .
* * *
اس ام اس محرم ۹۲
دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است؟ / چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین است
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟ / بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا آب فراتست گل آلود؟ / شرمنده زلعل لب عطشان حسین است
دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدا هم عزادار حسین است . . .
* * *
اس ام اس محرم ۹۲
عجیب حکایتی است! “عزیز” ترین ها – حسین(ع) و یوسف(ع) -
از “گودال” و “چاه” به آسمان عزت رسیده اند . . .
* * *
اس ام اس های محرم ۹۲
نام زینب در شئون زندگی گل میکند / در دل عشاق ایجاد تحول میکند
مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست / در مقام ذکر با زینب توسل میکند . . .
* * *
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم / نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟ / گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم
* * *
پیامک محرم ۹۲
گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست
علم فاطمه دست قلم عباس است
* * *
اس ام اس ویژه محرم ۹۲
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا . . .
برای دیدن متن بر روی ادامه مطالب بروید.
کبوتر بی قرار دل فاصله مشهد
الرضا تا مسجد النبی و بقیع را با التهاب طی می کند.
گاهی بر بام سقاخانه ی
طلایی ماوا می گیرد ، گاهی بر گنبد خضرا می نشیند وزمانی بر زمین بقیع اما باز هم
آرام نمی شود... سنگینی لحظه ها را حس می کنی؟!
سخت است باور رفتن رحمت
بی پایانی چون تـــــو از میان آدمیان... تـــــو که
بهترین بنده خدا و
زیباترین آفریده اویی... تـــــو که رحمته للعالمینی... ازوصف
مهربانی هایت
عاجزم و از شرح دلتنگی خویش در نبودنت... در هر نمازم به حقانیت رسالت آسمانی ات
گواهی می دهم و تو می دانی که چقدر از کوتاهی خویش در به دوش کشیدن پرچم رسالتت
شرمسارم... زمانی که ظلمت وجودم طغیان می کند ، در آخرین لحظات دست نوازشی بر سرم
می کشی و باز هم من می مانم و فهم ناچیزم از شناخت تـــــو! از شناخت تـــــو و
فرزندانت...
از کریم اهل بیت برایت بگویم؟! از شبیه ترین مخلوقات به تـــــو
حتی در روزی که به سوی محبوب پر کشید!... از غربت مظلومانه اش و از بی انتهایی کرم
و
بخشندگی اش... یا از رئوف ترین ضامن آهو که هنوز هم زنجیر این دل سیاه
از
حلقه های پنجره فولادش گشوده نشده... نه مرا چگونه توان درک عظمت
اقیانوس؟!!
من همان ماهی کوچکم که تشنه قطره آبی است که اگر به لطف تـــــو
به او بخشیده شود شاید اندکی از پرده های غفلت چشمانش کنار رود و گام های کوچکش
برای یاری فرزند نجات دهنده ات در مسیر صحیح هدایت شود...سلام بر تــــو ای آخرین
فرستاده خدا در زمین که با آمدنت نعمت بر بندگان خدا تمام شد و دینشان کامل
.
سلام و درود بی پایان خدا و فرشتگانش بر تـــــو و فرزندانت باد..

صحبت كردن از حضرت مهدي(ع) و نشانههاي ظهور ايشان در واقع صحبت كردن از حوادثي است كه بناست در آينده اتفاق بيفتد و لذا بجاست كه از خود بپرسيم: اگر در مورد احاديث نقل شده در اين زمينه بررسي اسناد صورت گرفت و مطمئن شديم كه آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آيا ميتوان مطمئن بود كه حتماً همة آن حوادث آنگونه كه در روايات شريف ما آمدهاند وقوع يابند؟ پاسخ به اين پرسش در كتب عقيدتي و فلسفي تحت عنوان «بداء» داده ميشود كه طي اين بخش از مطالب به آن ميپردازيم.
«بداء» در لغت به معناي ظهور و روشن شدن پس از مخفي بودن چيزي است و اصطلاحاً به روشن شدن چيزي پس از مخفي بودن از مردم اطلاق ميشود؛ بدين معنا كه خداوند متعال بنا بر مصلحتي، مسئلهاي را از زبان پيامبر يا ولياي از اولياي خويش به گونهاي تبيين ميكند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غير آن را به مردم نشان ميدهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو يا اثبات ميكند در حالي كه امالكتاب نزد اوست و خود ميداند عاقبت هر چيزي چيست.1
و در آيهاي ديگر:
و بدالهم سيّئات ما كسبوا.2
بديهايي را خود كسب كرده بودند و براي آنها مخفي بود برايشان نمايان شد.
يا:
ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآيات.3
پس از آنكه نشانهها را ديدند حقيقت امر بر آنها روشن شد.
اين ظهور پس از خفا، تنها براي انسان رخ ميدهد و در مورد خداوند متعال ابداً صدق نميكند وگرنه لازمهاش اين است كه خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد كه اين امر محالي است. خداوند، چنانكه قرآن كريم ميفرمايد به همه چيز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چيز در همة زمانها و مكانها چه حاضر باشند و چه غايب، چه موجود باشند و چه فاني و چه در آينده به وجود بيايند، علم حضوري دارد. قرآن كريم در اين زمينه ميفرمايد:
هيچ چيزي در آسمان و زمين از نظر خداوند متعال مخفي نميشود.5
از همين روست كه مسئلة بداء و ظاهر كردن آن امر مخفي به خداوند نسبت داده ميشود:
و بدالهم من الله مالم يكونوا يحتسبون.6
خداوند آنچه را گمان نميكردند، براي آنها ظاهر كرد.
براساس آية:
خداوند چيزي را كه از آنِ مردمي است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند.7
و با استفاده از ديگر آيات و روايات ميتوان چنين برداشت كرد كه برخي اعمال حسنه نظير: صدقه، احسان به ديگران، صلة رحم، نيكي به پدر و مادر، استغفار و توبه، شكر نعمت و اداي حقّ آن و... سرنوشت شخص را تغيير داده و رزق و عمر و بركت زندگياش را افزايش ميدهد، همانطور كه اعمال بد و ناشايست اثر عكس آن را بر زندگي شخص ميگذارد.
پيش از شرح اين عبارت كه بداء در حقيقت ظاهر شدن چيزي است كه از ناحية خداوند متعال براي مردم مخفي و براي خودش مشخص بود، لازم است يادآور شويم كه خداوند متعال بنا بر آيات قرآن دو لوح دارد:
الف) لوح محفوظ
لوحي كه آنچه در آن نوشته ميشود؛ پاك نشده و مقدّرات آن تغيير نمييابند؛ چون مطابق با علم الهي است:
بَل هُوَ قُرآنٌ مَجيدٌ ٭في لَوحٍ مَحفوظٍ.8
بلكه آن قرآن مجيدي است كه در لوح محفوظ ثبت گرديده است.
ب) لوح محو و اثبات
بنا بر شرايط و سنني از سنتهاي الهي، سرنوشت شخص يا جرياني به شكلي خاص ميشود، با از بين رفتن آن سنتها يا مطرح شدن سنتهاي جديد سرنوشت آن شخص يا آن جريان تحتالشعاع سنتهاي جديد قرار ميگيرد. به عنوان مثال بناست كه شخص در سن 20 سالگي فوت كند امّا به واسطة صلة رحم يا صدقهاي كه ميدهد، 30 سال به عمرش اضافه ميشود و تا 50 سالگي زنده ميماند يا به عكس، آن شخص بناست 50 سال عمر كند به واسطة گناه كبيرهاي خاص، 30 سال از عمرش كاسته ميشود در همان 20 سالگي ميميرد. كه البته خداوند متعال از اوّل ميدانست كه بناست اوّلي 50 سال و دومي 20 سال عمر كند ولي براي روشن شدن اين سنتهاي الهي مطلب به اين شكل از زبان پيامبران يا اولياي الهي(ع) بيان ميشود.
در قرآن كريم هم آمده است:
يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب.9
يا اين آيه:
آنگاه مدتي را [براي شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمي نزد اوست.10
با توجه به اين دو لوح و مطالبي كه تا به حال به آنها پرداختيم، اين پرسش به ذهن ميرسد كه: آيا ظهور حضرت مهدي(ع) و نشانههايي كه براي آن بيان شده است، در لوح محفوظاند يا محو و اثبات. به عبارت ديگر آيا ممكن است اصلاً مسئلهاي به نام ظهور ايشان تا آخر عمر بشريت و هستي اتفاق نيفتد يا ظهور بدون تحقّق نشانهها رخ دهد يا همة نشانهها بايد رخ دهند؟ در پاسخ به اين پرسش بايد نشانههاي ظهور را به دو دسته تقسيم كنيم:
1. امور و علايم مشروط
2. امور و علايم حتمي. آنگونه كه امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتميه11 و امام صادق(ع) به حتمي12 و غير حتمي تقسيم كردهاند. مسئلة بداء هم در چهار زمينه با موضوع ظهور حضرت مهدي(ع) ارتباط مييابد:
1. نشانههاي مشروط و غير حتمي ظهور
جز نشانههايي كه صراحتاً در احاديث به حتمي بودن آنها اشاره شده است، بقية نشانههاي ظهور همگي از امور موقوفه به شمار ميروند، چنانكه بزرگاني مانند شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسي بدان تصريح كردهاند. بدين معنا كه به جز نشانههاي حتمي ظهور بقية آنها بنا بر مشيت و ارادة الهي ممكن است دچار تغيير و تبديل، تقدّم يا تأخّر شوند. به عبارت ديگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب ميآيند و ممكن است با تغيير و تبديل در شرايط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة ديگري پديد آيند يا اصلاً رخ ندهند. البته بسياري از رويدادهايي كه در احاديث ما به آنها اشاره شده است تا كنون اتفاق افتادهاند و دچار بداء در اصل تحقّق خويش نشدهاند.
مثلاً اگر در حديث به نزول بلايي (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممكن است در نزول آن تأخير رخ دهد يا اصلاً چنين بلايي به جهت عظمت عمل صالح ايشان نازل نشود يا اينكه با برخي اعمال صالح يا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجيل يا تأخير كنند.
شايد بتوان علت بيان چنين اخباري را اين دانست كه اگر مسئله به اين شكل تبيين نميشد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نميشدند و بدان مبتلا ميگشتند امّا پس از صدور حديث از ناحية معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پديد آمدن چنان حادثة ناگواري ممانعت به عمل آورند يا سبب حدوث اتفاقي خوشايند شوند. البته فراموش نكنيم كه عكس اين مطلب هم كاملاً صادق است به اين معنا كه شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام ميكنند كه شما با وجود آنكه ميتوانستيد، آن بلا را از خويش دفع نكرديد يا فلان خير را به سوي خويش جلب ننموديد و از همين روست كه روايت شده است: خداوند متعال، به چيزي مثل بداء عبادت نشده است.13
2. علايم ظهور و امور حتمي
پنج مورد از نشانههاي ظهور در بسياري از روايات كه از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانههاي حتمي ظهور برشمرده شدهاند:
خروج سيّد خراساني و يماني، نداي آسماني مبني بر حقّانيت حضرت مهدي(ع)، شهادت نفس زكيّه و فرو رفتن سپاهيان سفياني در منطقة بيداء (بيابان بين مدينه و مكّه).14
اين نشانههاي پنجگانه را احاديث از علايم حتمي شمرده و هيچگونه احتمال بدايي در مورد تحقّق آنها ندادهاند وگرنه خلاف حتمي بودن آنها ميشد. اين نشانهها شديداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگي مقارن ظهور رخ خواهند داد انشاءالله. بزرگواراني چون مرحوم آيتالله خويي در پاسخ به نويسندة كتاب سفياني و علامات ظهور15، علّامه سيّد جعفر مرتضي عاملي، در كتاب خويش و شيخ طوسي، در غيبت خويش16 نسبت به اين موضوع تصريح و اذعان كردهاند كه:
هر چند بنابر تغيير مصلحتها با تغيير شروط اخباري كه به حوادث آينده ميپردازند، ممكن است دچار تغيير و تبديل شوند؛ جز آنكه روايت تصريح كرده باشد كه وقوع آن جريان حتمي است كه (با توجه به اعتماد ما به معصومين(ع)) ما هم يقين به حدوث آنها در آينده پيدا ميكنيم و قاطعانه ميگوييم در آينده چنين خواهد شد.17
اشكال اساسي كه به اين نظر گرفته ميشود؛ متكي به حديثي است كه نعماني در كتاب خويش آورده است كه: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري گفته است: نزد امام جواد(ع) بوديم و صحبت از حتمي بودن آمدن سفياني شد، از آن حضرت پرسيدم: آيا در مورد امور حتمي هم بداء رخ ميدهد؟ فرمودند: آري. گفتم: ميترسم در مورد خود حضرت مهدي(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
ظهور حضرت مهدي(ع) وعدة الهي است و خداوند خلف وعده نميكند.18
علّامه مجلسي، هم در بحارالانوار پس از نقل اين حديث اين توضيح را اضافه كردهاند كه:
شايد محتوم، معاني مختلفي داشته باشد كه با توجه به اختلاف در تعاريف ممكن است در مورد برخي از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اينكه شايد منظور از بداء در مورد خصوصيات آن حادثة محتوم و حتمي باشد و نه اصل تحقّق آن، كه مثلاً پيش از زوال حكومت بنيعباس سفياني جنبشهاي خويش را آغاز ميكند.19
اين فرضيه چندان قابل قبول نيست؛ زيرا در صورت پذيرفتن آن، چه فرقي بين حتمي و غير حتمي خواهد بود؟ مضاف بر اينكه روايت مورد بحث ما از حيث سند، ضعيف است.20 در ضمن نميتوان از آن همه حديث و روايتي كه به شدت بر حتمي بودن اين پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأكيد ميكنند، چشمپوشي كرد و به احاديث انگشتشماري از اين دسته تمسك نمود؛ چون ممكن است در شرايط خاصي (به فرض قوت و اعتبار سندي آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روي تقيه، چنين سخني بگويند.
عبدالملك بن اعين گويد: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدي(ع) گفتم: ميترسم كه زود بيايند و سفياني نباشد. حضرت فرمودند: والله نه. سفياني از حتمياتي است كه حتماً خواهد آمد.21
امور يا موقوفهاند يا حتميه كه سفياني از دستة حتمياتي است كه حتماً خواهد بود.22
يا امام صادق(ع) فرمودند: از حتمياتي كه پيش از قيام حضرت مهدي(ع) خواهند بود اينهاست: شورش سفياني، فرو رفتن در بيداء، شهادت نفس زكيّه و منادي كه از آسمان ندا در دهد.23
حمران بن اعين از امام باقر(ع) راجع به آية:
ثمّ قضي اجلاً و اجلٌ مسمّي عنده؛24
ميپرسد. حضرت ميفرمايند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
- محتوم چيست؟
- جز آن نخواهد شد.
- و موقوف؟
- مشيت الهي در رابطة آن جاري ميشود.
- اميدوارم كه سفياني جزء موقوفها باشد.
- والله كه نه و از محتومات است. 25
3. بداء و قيام حضرت مهدي(ع)
ظهور حضرت حجت(ع) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذرهاي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند كه چنين واقعهاي در تمام طول تاريخ تا كنون اتفاق نيفتاده است و از آنجا كه « ان الله لا يخلف المعياد»26 و خداوند در وعدة خويش تخلف نميكند، در آيندهاي دور يا نزديك حتماً چنين اتفاقي خواهد افتاد. انشاءالله.
علاوه بر اينكه در موارد بسياري رسول مكرم اسلام(ص) و معصومين(ع) شديداً تأكيد نمودهاند كه:
حتي اگر از عمر هستي بيش از يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن قدر اين روز را طولاني ميكند كه حضرت مهدي(ع) ظهور كرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27
4. تعيين زمان ظهور حضرت مهدي(ع)
بسياري از روايات، ما را از توقيت (مشخص كردن زمان ظهور) يا تعيين محدودة زماني براي ظهور حضرت به شدت نهي كردهاند و شيعيان را امر كردهاند كه هر كه را چنين كرد تكذيب كنند و دروغگو بشمارند؛ زيرا اين مطلب در زمرة اسرار الهي است و كسي آن را نميداند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر كسي وقتي از جانب ما براي ظهور حضرت مهدي(ع) نقل كرد، از تكذيب كردن او نترس! چرا كه ما براي احدي تعيين وقت نميكنيم.28
وقتي فضيل از امام باقر(ع) ميپرسد كه آيا اين مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه ميفرمايند: «آنها كه وقت تعيين ميكنند دروغ ميگويند».29 يكي از ياران امام ششم(ع) به ايشان عرضه ميدارد: اين مسئلهاي كه چشم انتظارش هستيم كي خواهد آمد؟ حضرت ميفرمايند:
اي مهزم! آنها كه وقت تعيين كنند دروغ ميگويند، آنها كه عجله كنند هلاك ميشوند و آنها كه تسليم امر خداوند باشند نجات مييابند و به سوي ما باز ميگردند.30
آنگونه كه از احاديث برميآيد، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموري است كه خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان كه خداوند تبارك و تعالي اراده كنند و شرايط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمين را از بركات وجودي آن امام همام(ع) بهرهمند خواهند نمود.
البته نهي از تعيين وقت، شامل نشانههاي حتمي ظهور نميشود؛ چرا كه خود معصومين(ع) در اين موارد به فاصلة زماني ميان حدوث آن نشانة حتمي و ظهور حضرت اشاره كردهاند كه مثلاً از ابتداي شورش سفياني تا قيام حضرت بيش از 9 ماه طول نخواهد كشيد يا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفسزكيّه حضرت در مكه ظهور ميكنند. وليكن ديگر نشانهها حداكثر به اين اشاره ميكنند كه ظهور آن وجود مقدس نزديك شده است و نه بيش از اين. چنانكه ديديم برخي از نشانههاي ظهور قرنهاست كه اتفاق افتادهاند و گذشتهاند و هنوز ظهور رخ نداده است. كه البته به جهت ايجاد اميد در دل شيعيان مبني بر نزديك شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قيام حضرت صاحب(ع) ياد كردهاند.
ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند كه ايشان بناست چه زماني قيام جهاني خويش را آغاز كنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خويش را براي آن روز مهيا و آماده ميكردند ـ كه به خيال خام و واهي خود ـ آن نور الهي را خاموش كنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفاني هم كه قرنها با حدوث اين حادثة عظيم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به يأس و كسالت و خمودي ميشدند حال آنكه قرنهاست بسياري در انتظار آن يار غايب از نظر، ديدهها را خونبار كرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجيل در فرج ايشان برداشتهاند و اميد دارند كه در زمرة ياران و ياوران ايشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشمهاي ستمگران ربوده و هر صبح و شام از اين هراسناكند كه شايد آن عزيز مقتدر امروز ظهور كند و پايههاي حكومت شيطانيشان را درهم شكند.
به اميد آنكه آن روز را ببينيم و از ياوران حضرتش باشيم. انشاءالله.
پينوشتها :
1. سورة رعد(13)، آية 39.
2 . سورة زمر(39)، آية 48.
3 . سورة يوسف(12)، آية 35.
4 . سورة نساء (4)، آية 35.
5 . سورة آلعمران (3)، آية 5.
6 . سورة زمر(39)، آية 48.
7 . سورة رعد(13)، آية 11.
8 . سورة بروج(85)، آيات 21 و 22.
9 . سورة رعد(13)، آية 39.
10. سورة انعام(6)، آية 2.
11. نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبة، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص249.
12. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص202.
13. كليني، اصول كافي، ج 1، باب البدأ، ح 1 و صدوق، محمد بن علي بن حسين، التوحيد، باب 54، ح 2.
14. صدوق، محمد بن علي بن حسين، كمالالدين، ج2، ص650، طوسي، محمد بن حسن، الغيبة ص267، نعماني، همان، صص169 و 172؛ مجلسي، محمد باقر، همان؛ ج52، ص204، طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوري، ص426؛صافي گلپايگاني، لطفالله، منتخبالاثر، صص439 و 455.
15. فقيه، محمد، السفياني و علامات الظهور، ص102.
16. عاملي، جعفر مرتضي، دراسته فيعلامات الظهور، ص60.
17. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص265.
18. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص205، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص250.
19. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص251.
20. رك: فقيه، محمد، همان، ص102.
21. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص203؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
22. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
23. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص176، صافي گلپايگاني، لطفالله، همان، ص455.
24. سورة انعام، آية 2.
25. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
26. سورة آل عمران(3)، آية 9.
27. رك: شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص340، طبرسي، فضل بن حسن، همان، ص401، مجلسي، محمد باقر، همان، ج51، ص133.
28. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص195، طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ آل سيد حيدر، مصطفي، بشارةالاسلام، ص298، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104.
29. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص103؛ صافي گلپايگاني، لطفالله، همان، ص463.
30. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص198؛ طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104؛ آل سيد حيدر، مصطفي، همان، ص299؛ صافي گلپايگاني، لطفالله، همان، ص463.
نويسنده :مجتبي السادة
منبع :ماهنامه موعود شماره 79
برتری مذهب تشیع به خاطر "حق" بودن آن است و دین حق در هر برهه ای منحصراً یک دین است و سایر ادیان موجود یا اساساً باطل و بی اساسند و یا منقرض و منسوخ و امروز شریعت حقه، شریعت اسلام است، و اسلام ناب و راستین در چهره مذهب تشیع متجلی شده است و تنها آموزه های شیعه است که می تواند بیانگر اسلام ناب محمدی باشد.
شواهد تاریخی و متون دینی مؤید نکته ای است که بیان شد و این ویژگی در وهابیت وجود ندارد.
برتری مذهب تشیع نسبت به سایر مذاهب به جهت "حق" بودن آن است، و دین حق در هر دوره ای منحصراً فقط یک دین است. خدای متعال در هر برهه ای دارای یک شریعت است و هر دین غیر از آن یا از اساس باطل و دروغ است و یا منسوخ و منقرض.
تعدد ادیان الاهی و مذاهب آسمانی که تاکنون بر بشریت نازل گردیده، تعدد طولی است نه عرضی، بدین معنا که دین جدید ناسخ و مکمل دین پیشین است و با آمدن دین جدید تاریخ مصرف دین قبلی منتفی و از رسمیت می افتد و جای خود را به دین جدید می دهد و بر همه لازم است که از آیین جدید پیروی نمایند و به آن ایمان بیاورند. برای همین در متون مقدس و نصوص دینی، از کسانی که به دین جدید ایمان نمی آورند، به عنوان "کافر" یاد می شود.
اسلام آخرین و کامل ترین دین است که برای بشر فرستاده شده و خداوند دینی جز اسلام را نخواهد پذیرفت. "ان الدین عندالله الاسلام"؛[1] بدون تردید دین در نزد خدا فقط اسلام است. "و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه"؛[2] هر کس آیینی جز اسلام را برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد.
متأسفانه مسلمانان نیز همانند اقوام و صاحبان ادیان گذشته به مذاهب گوناگونی متفرق شدند و قطعاً همه آنان در آن واحد بر حق نخواهند بود، پیامبر گرامی اسلام فرمود: "ان امّتی ستفرق بعدی علی ثلاث و سبعین فرقة، فرقة منها ناجیة، و اثنتان و سبعون فی النار"؛ پیروان من بعد از من به هفتاد و سه فرقه متفرق خواهند شد، تنها یک گروه نجات پیدا می کنند و هفتاد و دو فرقه دیگر اهل آتش خواهند بود.[3] مذهب حقه و فرقه ناجیه در میان مذاهب اسلامی مذهب شیعه اثنی عشری است و تشیع، همان اسلام راستین و حقیقی است. پیامبر گرامی اسلام فرمود: "ایها الناس انی ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا، کتاب الله و عترتی اهل بیتی"؛ مردم! من در میان شما چیزی به ودیعت نهادم که اگر بدان اخذ کنید هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترت خودم، یعنی اهل بیتم.[4]
ابوذر غفاری صحابی ثقه و جلیل القدر پیامبر خدا (ص) نقل می کند: "سمعت النبی (ص) انه قال: الا ان مثل اهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح فی قومه، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق"؛. بدانید: من از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود: مثل اهل بیت من در میان شما مثل کشتی نوح برای قوم نوح است، هر که در این کشتی نشیند نجات یابد و هر که تخلف کند غرق گردد.[5]
اساس و پایه مذهب تشیع، توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد است، و شیعه قائل به امامت دوازده امام معصوم (ع) به عنوان جانشین پیامبر اسلام (ص) می باشد که اول آنان علی (ع) و آخر آنها مهدی (عج) است.
در روایات وارده از رسول گرامی اسلام به تعداد و حتی نام های دوازده امام معصوم (ع) تصریح شده است. روزی عبدالله بن مسعود در میان جمعی نشسته بود که عربی بیابانی پیدا شد و از آنان پرسید کدامیک شما عبدالله بن مسعود هستید؟ عبدالله جواب داد: من. عرب پرسید: هل حدثکم نبیکم کم یکون بعده من الخلفاء؟ قال: نعم، اثناعشر، عدد نقباء بنی اسرائیل. آیا پیامبر شما، تعداد جانشینان بعد از خودش را برای شما بیان کرد؟ - آری، دوازده نفر، به تعداد نقیبان بنی اسرائیل.[6]
دلیل ما بر حقانیت تشیع قرآن و سنت است، خداوند در قرآن به ما دستور داده است تا از خدا و رسول و اولی الامر ـ که طبق تصریح رسول اکرم (ص) همان امامان شیعه اند ـ پیروی کنیم. در آیات فراوانی از قرآن به مسئله امامت و ولایت اشاره شده است. آیاتی چون: "و انذر عشیرتک الاقربین"؛ "انما ولیکم الله و رسوله و المؤمنون الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الذکوة و هم راکعون"، "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته"، "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً"ً، "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت"، و ... .
پیامبر (ص) نیز به تصریح تاریخ و روایات همواره از امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان وصی و جانشین خویش یاد می فرمود، چنان که طبری در تاریخ خویش نقل می کند که هنگامی که آیه "و انذر عشیرتک الاقربین" نازل شد پیامبر به اقوام خود فرمود: خدای متعال به من دستور داد تا شما را به سوی او دعوت کنم، پس هر کدام از شما که مرا در این امر یاری کند برادر و وصی و جانشین من خواهد بود، علی (ع) فرمود: من ای رسول خدا در این راه تو را یاری خواهم کرد، پیامبر دست در گردن علی (ع) انداخت و فرمود: همانا این (علی) برادر و وصی و جانشین من در میان شما است، از او بشنوید و مطیع او باشید. خویشان پیامبر (ص) در حالی که می خندیدند برخاستند و به ابوطالب ـ به تمسخر ـ گفتند: او به تو دستور داد تا مطیع پسرت باشی و فرمانبردار او باشی.[7]
پیامبر در آخرین سال عمر خویش، در برگشت از حج که معروف به حجة الوداع گردید، در منطقه غدیر خم رسماً علی بن ابی طالب (ع) را به عنوان امام و زمامدار مسلمانان منصوب و معرفی فرمود و به همه حاضران دستور داد تا با علی به عنوان امیرالمؤمنین بیعت نمایند و این سخن معروف آن حضرت در آن روز است که فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه"؛ هر کس که من زعیم و فرمانروای اویم علی (ع) نیز مولی و فرمانروای اوست. این حدیث از احادیث مشهور و متواتر اسلام است.
این اجمالی بود از دلایل برتری و حقانیت شیعه بر سایر مذاهب از نگاه درون دینی و با استناد به آیات و روایات. البته می توان از منظر برون دینی به این مسئله پرداخت و به مقایسه بین آموزهای شیعه و غیر شیعه اقدام نمود و به برتری شیعه حکم کرد، اما این بحث را به وقت دیگر موکول می کنیم.؟؟؟؟
اما راجع به وهابیت کافی است به این نوشته سید مصطفی رضوی در کتاب "اطلاعات سیاسی و مذهبی پاکستان" بسنده کنیم که وهابیان، تمام فرق اسلامی از شیعه و سنی را در زمره مشرکان و کفار و بت پرستان می شمارند، حاجت و زیارت و احترام و تعظیم قبور حضرت پیامبر و ائمه اطهار را نوعی بدعت و بت پرستی قلمداد می کنند و حرام می دانند. آنها سلام و تکریم و احترام به پیامبر را جز در نماز جایز نمی دانند، و پایان زندگی دنیوی او را، پایانی بر بزرگداشت و گرامی داشت او می دانند. هرگونه آثار، گنبد و بارگاه بر قبور ائمه و بزرگان را بدعت می دانند و معتقدند که حضرت رسول (ص) یک بشر با همه ناتوانی ها و ضعف های بشری بوده و مرده است و هیچ خبری از ما و جهان امروز ندارد، لذا زیارت قبرش حرام است.[8]
داوری را به عقل سلیم شما واگذار کنیم که آیا این آموزه ها می تواند مطابق با فطرت و قرآن باشد. آیا این است محبت به اهل بیت که مزد رسالت قلمداد گردیده است[9]و آیا قرآن نفرموده است که شهدا زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند[10] و آیا مقام پیامبر (ص) از شهدا کمتر است؟! و...
اگر خواهان بحث مفصل تری هستید مجددا با ما مکاتبه کنید.
[1]. آل عمران، 19.
.[2] آل عمران، 85.
[3]. الابانة الکبری، ابن بطة، ج 1، ص 3؛ خصال، ص 585.
[4]. کنزالعمال، ج 1، ص 44، باب الاعتصام بالکتاب و السنة.
[5]. المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 151.
[6]. خصال، ص 467.
[7]. تاریخ طبری، ج 2، ص 320، طبع مصر؛ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 41، طبع بیروت.
[8]. سید مصطفی، رضوی، اطلاعات سیاسی و مذهبی پاکستان، ص 63- 64.
[9] "قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى"، شورى،23.
[10] آل عمران، 169.
فلسفه قيام امام حسين”ع″
در طول تاریخ نهضتها و انقلابهای بسیاری به دست انسانها صورت گرفته است كه بر اساس سنت تنها آثار بعضی از آنها بر جای مانده است كه از میان آن نهضت عاشورای حسینی نمود ویژه ای دارد.
حماسه عاشورا شورانگیزترین حماسه تاریخ بشری است كه نیرومندترین احساسات میلیونها انسان را برانگیخته و از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی نیز در گذشته است و شگفت و تعجب از اینكه قداست خویش را در میان سایر ادیان نیز حفظ كرده ودر اینجا نهضت حسینی توسعه یافته «كل ارض كربلا» گویا همه جهان زمین كربلاست. ارزش و اعتبار و عظمت شخصیت دلربای امام حسین(ع) و نهضت آن بزرگوار امروز همه را تحت تاثیر قرار داده، به طوری كه نه تنها دوستان و پیروانش، بلكه بیگانگان هم در مقابل نام با شكوه و خواستنی او سر تعظیم فرود میآورند و قیام مقدس كربلا را با احترام و تكریم یاد میكنند، آن هم نه در برههای از زمان، بلكه هر چه از تاریخ وقوع آن میگذرد بر عظمتش افزوده میشود به طوری كه بسیاری ازكشورها به ایمان این امام همام اعتراف كردهاند از جمله موسس كشور پاكستان، گاندی مصلح بزرگ كشور هندوستان، كارلایل مورخ بزرگ انگلستان، واشنگتن ایروینگ نویسنده آمریكایی و میگویند: «هیچ نمونهای از شجاعت، بهتر از شجاعتی كه امام حسین (ع) از لحاظ فداكاری و شهامت نشان داد: در عالم پیدا نمیشود. در اینجاست كه سوالاتی به ذهن میرسد كه فلسفه نهضت حسینی چیست؟ علل و عوامل جاودانگی این نهضت و قیام نسبت به قیام دیگر چیست؟ چرا این قیام از زمان وقوع و تا قیامت دلها را تسخیر كرده و میكند؟ برای پاسخ به این جوابها نگاه و تاملی بر فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا میاندازیم. در ابتدا باید گفت: فرهنگ عاشورا در طول تاریخ - همواره برای جامعه اسلامی و مومنین الهامبخش بوده و به تعبیر روایت، حرارتی در دلهای مومنین ایجاد كرده كه هرگز به سردی نمیگراید و همین موضوع را میتوان یكی از فلسفه وجوه نهضت دانست و موضوعات دیگری وجود دارد كه فلسفه نهضت را میرساند كه ما یك یا دو نمونه بارز آن را بیان میكنیم. قطعا یكی از این موضوعات الگوگیری همه جانبه قیام عاشورا است. یعنی گفتار و رفتار عاشوراییان را در زندگی فردی و اجتماعی خویش الگو و اسوه قرار دادن.با پایان یافتن دوران حكومت معاویه، زمام حكومت اسلامی به دست پستترین چهره اموی، یعنی یزید، فرزند نابكار معاویه افتاد. در این حال دین و اسلام با خطر جدی روبرو میشد ولی امام حسین (ع) در چنین شرایطی برای آنكه دین و اسلام از بین نرود. با آنها سازش و بیعت نكرد پس در این موقع بود كه قیام كرد و انقلاب عاشورا را تاریخ، ثبت نمود. براساس بینش اسلامی و فراخوانی قرآن و روایات، مسلمانان به درس آموزی و الگوگیری از تاریخ موظفند.بنابراین در هر زمان و مكانی كه شرایطش همچون شرایط زمان امام حسین (ع) به وجود آید، تكلیف و وظیفه مراجعه به حادثه عاشورا و الگو گرفتن از آن نهضت است نه آنكه نهضت عاشورا را از اسرار الهی و تكلیفی ویژه و خاص برای امام حسین بدانیم تا آنجا كه هیچ فردی حتی معصوم دیگری این وظیفه را نداشته و ندارد. پس قیام امام حسین وظیفهای شرعی و الگوی فقهی در همه دورهها و تمام سرزمینهاست، نه تكلیفی خاص آن حضرت. قیام امام حسین (ع) باید از ابعاد گوناگون مادی و معنوی، فردی واجتماعی، اخلاقی و سیاسی و نظامی و فرهنگی الگو و سرمشق باشد آن هم نه در برههای از زمان و مكان و سرزمین خاص از اینرو، عاشورا رسالت بزرگی را بر دوش همه دینداران بویژه افراد آگاه جامعه نهاده است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی نیز از عاشورا الگو گرفت.به طور یقین عاشورا از چنان عمق و ارزشی برخوردار است كه تا پایان تاریخ، پیامآور ارزشهای والای انسانی و الهامبخش انسانهایی آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا چون دانشگاهی است كه از همه طبقات یعنی از زن ومرد، كوچك و بزرگ، بی سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیر مسلمان از آن الگو میگیرند و درس میآموزند این دانشگاه اساتیدی چون حسین (ع)، قمر بنیهاشم و زینب كبری دارد این یكی از موضعات فلسفه وجودی عاشوراست كه در تمام كتابهای تاریخی به آن اشاره شده است. دومین موضوع را میتوان پاداش كه در راه شهادت به دست میآید قرار داد. چون برای انسانهای موحد چیزی بالاتر از آن نیست كه نعمت وجود را در راه رضای معبود به كار گیرند و در راه خدا فدا شوند. آمادگی برای فدا شدن، نشانه صدق انسان در راه محبت خداست. و خدا مشتری جانها و مالهاست و در برابر آن بهشت را وعده داده است. در دورهای كه دین خدا در معرض زوال بوده و جهالت و غفلت مردم، زمینه اضمحلال مكتب شده بود، امام حسین (ع) حاضر شد برای بیداری و آگاهی مردم براساس خواسته و عمل به تكلیف قربانی شود و یاران و فرزندانش نیز قربانی این راه گردند و در فرهنگ الهی، مقام شهادت بالاترین مقام است.
جاودانگی نهضت و یاد و خاطره امام حسین (ع) اجر و مزدی الهی است كه همیشگی و دائمی است پس خداوند برای شهدا مقام جاودانهای قرار داده است و روشن است كه شهدا نیز درجاتی دارند. كه حسین بن علی از میان آنان سیدالشهدا نام گرفته و اجر و پاداش او هم متناسب با شخصیت برتر و درجه والاتر شهادتش نیز برترین درجه پاداش است. حال موضوعات مهم فلسفه عاشورا ذكر شد. و سوال باقی مانده عوامل جاودانگی این نهضت است كه به چند تا از این عوامل میپردازیم. یكی از عللهای مهم كه در راس همه آنها قرار دارد لطف و اراده الهی است و شاهد آن، پیشبینی پیامبران و اوصیای معصوم در طول تاریخ در مورد این حادثه است. و خداوند اراده فرموده است به هر آنچه برای بشر مفید و سودمند است عمری جاودانه بخشد و «نور الله» را از دستبرد خطر آفرینان حفظ و نگاه دارد. دومین علل حق محور نهضت عاشورا است چون این نهضت براساس حق پایهگذاری شده است و با آثار و فواید گرانبهایی كه این نهضت در جهت هدایت و روشنگری انسانها داشته است. سومین عمل جامعیت نهضت عاشورا است كه جلوههای حمایتی و عملی عاشورا خود نمادی از آن است. تمام اعمال و رفتار و كردار معصومین نیكو و صالح است و از معصوم غیر از عمل صالح چیز دیگری صادر نمیشود، كه مقتضای عصمت و پاكی آنان است. در شمارش رفتار و كردار شایسته آنان زبان و قلم ناتوان است. خصوصیت عملی و حماسی اباعبدالله است كه در صحنه عاشورا بروز و ظهور بیشتری دارد تا بتوان در سایه طرح آنها پیروان آن حضرت را با شخصیت حماسی و شجاعانه آشنا كرد. مطالبی كه گفته شد فلسفه و عوامل مهم جاودانگی نهضت حسینی بود كه به طور مختصر به تجزیه و تحلیل آن از بعد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پرداختیم. جهتگیری عقیدتی و عرفانی نهضت عاشورا نشان میدهد كه ما انسانها نیز میتوانیم. جنگ و استقامت امام حسین همان مبارزه كردن انسان با اراده و اختیار است كه با هوای نفس خود انجام میدهد و امام حسین نماد آن انسان كاملی است كه توانسته در این میدان تا پای شهادت برود بنابراین امروز و در دنیای معاصر میتوان گفت شهادت یعنی مبارزه كردن با تمام نیروی خود و با هوای نفس و شاید راز جاودانگی نهضت حسینی از بعد عرفانی و عقیدتی نیز همین باشد زیرا هوای نفس در تمام انسانها از ازل تا ابد وجود دارد. و ما در اینجا بیش از این به مبحث عرفانی آن نمیپردازیم. و در پایان باید گفت: عاشورا حماسه است، از آنرو كه امام حسین (ع( یك تنه و بیسلاح به یزید دست بیعت نداد و فرمودند:
مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت.
ایستاد، جنگید، زخم برداشت، كشته شد اما همه زخمها در جلو بدنش بود. بدان رو كه به دشمن پشت نكرد. حركت امام حسین (ع) كه منجر به حادثه عاشورا گردید، چیزی جز یك انقلاب اسلامی و تلاش در راستای تحول اصلاح جامعه اسلامی نبود. انقلاب دینی امام (ع) به عنوان مهمترین عامل برقراری اسلام راستین و گوینده تحریفات دینی، همواره در طول تاریخ مورد بعض دشمنان اسلام و دیانت بوده است. در كنار دشمنان خارجی، همواره دوستان نادان جامعه اسلامی و مسلمانان ناآگاه نیز، خواسته و ناخواسته ضربههای هرسناكی به این حادثه بزرگ وارد كردهاند.